27/3/93
سلام خانوم گل گلی. دیروز از طرف مهد شما رو به پارک ترافیک بردند. ظاهرا بهت خیلی خوش گدشته بود ولی چیز زیادی برای من تعریف نکردی.نمیدونم . احساس میکنم از هم داریم دور میشیم.خیلی کلافه ام . اصلا فرصت نمیکنم باهات بازی کنم. یا خسته ام یا کارهای زندگی امانم رو بریده. الان چند روزی هم هست که گریه میکنی و میگویی مهدکودک نمیرم. من هم به خاطر شما دیر میام اداره تا خوب بخوابی تا شاید اون بهونه هات تموم بشه. خیلی دلم گرفته. امیدوارم این روزهای سخت زود تموم بشه.
نویسنده :
مامان و بابا
13:20